کد مطلب:28576 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

ابقای معاویه، حکومت مرکزی را متزلزل می کرد












ابقای معاویه، نه تنها پایه های حكومت امام علی علیه السلام را مستحكم نمی كرد، بلكه موجب تزلزل حاكمیت او از ابتدا می شد.ابن ابی الحدید، در این باره تحلیلی را از كتاب العادل، تألیف دانشمندی به نام ابن سِنان، نقل كرده كه متن آن چنین است:

می دانیم یكی از اسبابی كه باعث شورش بر عثمان شد و مسلمانان را بدان جا كشاند كه او را محاصره كردند و به قتل رساندند، حاكم كردن معاویه بر شام بود، با وجود این كه پیش از نصب وی نیز ظلم و سلطه جویی او بارز بود و مخالفت وی با احكام دینی در دایره حكومتش هویدا بود.

عثمان در این زمینه، مورد پرسش و خطاب قرار گرفت و عذر آورد كه عمر، پیش از او، وی را به حكومت گمارده است؛ ولی مسلمانان، عذر او را نپذیرفتند و جز به كنار نهادن وی قانع نگشتند و كار بدان جا كشید كه كشید.

علی علیه السلام از مسلمانانی بود كه از این حكم عثمان، بسیار ناخشنود و از همه به فساد دین معاویه آگاه تر بود.پس اگر او پیمان خلافتش را با ابقای معاویه در شام و تثبیت وی می شكست، آیا چنین نبود كه در ابتدای امر، بدان جا رسد كه عثمان در پایان كار رسیده بود؟ و آیا به كنار نهاده شدن و كشته شدن وی منجر نمی شد؟ اگر چنین كاری از نظر دینی روا بود و گناهی در پی نداشت، به طور یقین از جهت سیاسی، اشتباهی فاحش و عاملی نیرومند برای مخالفت و سركشی شهروندان بود و این گونه نبود كه برای علی علیه السلام امكان داشته باشد كه به مسلمانان اعلام كند: «رأی حقیقی من عزل معاویه پس از ثبات یافتن حكومت و پیروی اكثریت از من است و هدف من از ابقای وی بر حكومت، فریب دادن او و سرعت بخشیدن به پیروی وی و بیعت لشكریان اوست و پس از این، او را عزل می كنم و بر پایه عدالت با او رفتار می كنم»؛ چرا كه به محض اعلام این مطلب، خبر به معاویه می رسید و تدبیری كه امام علیه السلام اندیشیده بود، تباه می شد و غرضی كه بر آن تكیه كرده بود. نقض می شد.[1].









    1. شرح نهج البلاغة: 247/10.